در حالی که دولت ایران ادعا میکند یکی از بزرگترین میزبانان مهاجران در جهان است، مهاجران افغان در این کشور با شرایط سختی روبرو هستند. آنها بین استثمار اقتصادی، تبعیض نژادی و تهدیدهای مداوم اخراج گرفتار شدهاند. آمار رسمی و غیررسمی درباره تعداد مهاجران افغان متفاوت است، اما واقعیت موجود نشان از بحران انسانی پنهانی دارد که در پشت پرده مدیریت میشود.
دستکاری آمار: تفاوت بین اظهارات رسمی و واقعیت
طبق آمار مرکز آمار ایران در سال ۲۰۲۳، حدود (۲.۷) میلیون مهاجر افغان در ایران زندگی میکنند. اما گزارشهای حقوق بشری نشان میدهد که این رقم بیش از (۵) میلیون نفر است و حتی میتواند به (۷) میلیون برسد، بهویژه پس از موج مهاجرت بزرگ پس از تسلط “طالبان” بر افغانستان. با این حال، دولت ایران این ارقام را با انعطاف کامل استفاده میکند؛ هنگام مذاکره با جامعه جهانی برای دریافت حمایت، رقم بالاتر را برجسته میکند، اما هنگام کاهش تعهدات خود در قبال مهاجران، به آمار پایینتر استناد میکند.
کار اجباری: ایران چگونه از مهاجران بهرهبرداری میکند؟
در نبود چارچوب قانونی برای حمایت از کارگران افغان، صدها هزار نفر از آنها مجبورند در شرایط سخت و با دستمزدهای ناچیز کار کنند. بخشهایی مانند ساختمانسازی، کشاورزی و کارخانهها، بهشدت متکی بر نیروی کار افغان هستند، اما این کارگران اغلب حقوقی کمتر از نیمی یا حتی یکسوم کارگران ایرانی دریافت میکنند. همچنین، دولت ایران به آنها اجازه مالکیت املاک یا اشتغال در برخی مشاغل را نمیدهد و آنها را در چرخهای از استثمار بدون چشمانداز روشن نگه میدارد. این در حالی است که اقتصاد ایران از نیروی کار ارزان این مهاجران سود میبرد و هزینههای تولید را کاهش میدهد، اما به قیمت پایمال شدن حقوق اولیه آنها.
تبعیض و حاشیهنشینی: قوانین محدودکننده علیه مهاجران افغان
مقامات ایران محدودیتهای شدیدی را بر تردد و اسکان مهاجران افغان اعمال کردهاند. آنها اجازه اقامت در (۱۶) استان را ندارند و فقط در مناطق مشخصی از (۱۲) استان دیگر میتوانند زندگی کنند، وضعیتی که آنها را در موقعیتی شبیه به بازداشتگاههای جغرافیایی قرار داده است. همچنین، کودکان افغان با موانع بوروکراتیک و هزینههای سنگین تحصیل روبهرو هستند، که بسیاری را وادار به کار در سنین پایین میکند.
بازی سیاسی: مهاجران افغان بهعنوان ابزار چانهزنی با غرب
دولت ایران بارها از مساله مهاجران افغان بهعنوان ابزار فشار سیاسی استفاده کرده است. هر زمان که با فشارهای بینالمللی یا تحریمهای اقتصادی روبهرو میشود، تهدید به اخراج دستهجمعی افغانها را در دستور کار قرار میدهد. همچنین، گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد تهران صدها جوان افغان را مجبور کرده است که به لشکر “فاطمیون” بپیوندند و در سوریه برای رژیم ایران بجنگند، در ازای وعدههایی مانند اعطای تابعیت یا حفاظت از خانوادههایشان در برابر اخراج.
در حالی که دولت ایران در عرصه بینالمللی به میزبانی مهاجران میبالد، واقعیت نشان از سوءاستفاده و سرکوب دارد. مهاجران افغان همچنان بین فقر و تبعیض گرفتار هستند. آیا این سیاست ادامه خواهد داشت، یا اینکه بحران اقتصادی سرانجام تهران را مجبور به بازنگری در شیوه برخورد خود با مهاجران خواهد کرد؟