روابط میان ایران و ایالات متحده از زمان امضای «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) در ژوئیه ۲۰۱۵ دستخوش تحولات بزرگی شد؛ توافقی که آمریکا در مه ۲۰۱۸ با تصمیم دونالد ترامپ از آن خارج شد، به این بهانه که این توافق برنامه موشکی ایران و دخالتهای منطقهایاش را محدود نمیکند.
پس از سالها تنش و رویارویی مداوم، مذاکرات آمریکا وايران در آوریل ۲۰۲۵ با میانجیگری عمان از سر گرفته شد؛ تلاشی برای احیای برجام یا رسیدن به توافقی جدید که بین خواستههای ایران برای حفظ حق غنیسازی صلحآمیز و مطالبات واشنگتن برای اعمال محدودیتهای سخت بر برنامه هستهای ایران در قبال کاهش تحریمهای اقتصادی توازن برقرار کند.
احتمال شکست مذاکرات آمریکا وايران چقدر است؟
شهرام خالدی، پژوهشگر روابط بینالملل و تاریخ خاورمیانه، اعلام کرد که شاید دور سوم مذاکرات پیش از ورود به مرحله گفتوگوهای فنی شکست خورده باشد و هدف از دور چهارم، شکستن بنبست است.
اما آنچه ما میبینیم این است که مذاکرات آمریکا وايران یک معامله جدید است که دولت تحت امر رهبر میکوشد از طریق آن برای ادامه حاکمیت وقت بخرد و با تاجر معروف، آقای ترامپ، همکاری کند تا از حملات اسرائیل عبور کرده و بقا برای خود و متحدانش در منطقه تضمین کند.
از سوی دیگر، نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، استیون ویتكوف ، تأکید کرد که رسانهها در مورد تنش میان رئیسجمهور ترامپ و نخستوزیر اسرائیل، نتانیاهو، اغراق میکنند و افزود: اوضاع خوب است؛ مردم اسرائیل متحدان ثابتقدم ما و دوستان خوبی هستند.
در همین حال، رييس جمهوري تحت امر رهبر، «مسعود پزشکیان»، اعلام کرد که ایران در مورد حقوق هستهای خود عقبنشینی نخواهد کرد.
و حالا مسئله روشن است: اگر ایران واقعاً به دنبال دستیابی به توافق – یا بهاصطلاح مذاکرات آمریکا وايران – است، باید پیش از هر چیز سلاحهای هستهای را کنار بگذارد و تمام شروط آمریکا را بپذیرد.
چه کسانی از شکست مذاکرات آمریکا وايران سود میبرند؟
بدون تردید، اولین و بزرگترین برنده شکست این مذاکرات آمریکا وايران ، اسرائیل است؛ کشوری که از همه جریانها، اقلیتها و حتی دولتهای مخالف جمهوری اسلامی حمایت کرده تا پایههای حکومت کنونی ایران را تضعیف کند.
زیربنای جمهوری اسلامی، بر خلاف نظام پیشین ایران، متزلزل و غیرشفاف است.
در عین حال، نمیتوان از سود بردن جریانهای تندرو داخل خودِ نظام چشمپوشی کرد؛ جریانهایی که هرگونه نزدیکی با آمریکا را خیانت به راه انقلاب و شعار «مرگ بر آمریکا» میدانند و از درون نهادهای حکومتی برای شکست هر مسیر دیپلماتیکی تلاش میکنند.
برای این طیف، شکست مذاکرات آمریکا وايران فرصتی طلایی برای بازسازی جایگاه خود در داخل، تقویت گفتمان مقاومت و مقابله با صدای معترضان داخلی است؛ با این ادعا که کشور در برابر دشمنی وجودی به نام «شیطان بزرگ» قرار دارد.
مذاکرات آمریکا وايران چه زمانی موفق خواهد شد؟
مذاکرات آمریکا وايران زمانی به موفقیت میرسد که هر دو طرف درک کنند ادامه تنش و رویارویی برای هیچکدام سودی نخواهد داشت. موفقیت این مذاکرات نیازمند تضمینهای بینالمللی متوازن است که نه به ایران ظلم کند و نه امنیت منطقه را به خطر بیندازد؛ در کنار تعهد تهران به تعلیق فعالیتهای حساس هستهای، در برابر کاهش تدریجی و حسابشده تحریمهای آمریکا.
همچنین، این مذاکرات نیازمند اراده واقعی از سوی رهبر جمهوری اسلامی است، نه صرفاً یک مانور سیاسی از جانب دولت «پزشکیان». وجود یک میانجی منطقهای مؤثر مانند عمان، که بتواند شکاف بیاعتمادی را کاهش دهد، نیز ضروری است.
علاوه بر این، موفقیت مذاکرات مشروط به عدم مداخله بازیگران منطقهای مخالف توافق است؛ در رأس آنها اسرائیل و برخی دولتهای خلیج فارس که بازگشت ایران به صحنه بینالمللی را تهدیدی برای نفوذ خود میدانند.
ایالات متحده چگونه با دولت تحت امر رهبر برخورد میکند؟
آمریکا، دولت «پزشکیان» را نهادی مستقل نمیداند، بلکه آن را بازوی اجرایی آیتالله خامنهای تلقی میکند. بنابراین، واشنگتن تعامل با ایران را بر اساس درک از ساختار واقعی قدرت در تهران پیش میبرد، نه صرفاً از دریچه دولت رسمی.
دولت آمریکا – چه به رهبری ترامپ و چه غیر او – کاملاً آگاه است که سپاه پاسداران بازیگر اصلی در پرونده مذاکرات است و هرگونه امتیاز سیاسی باید از اتاق فرمانی عبور کند که شخص رهبر آن را هدایت میکند.
از همین رو، برخورد واشنگتن با دولت تحت امر رهبر، یک رویکرد استراتژیک سرد است؛ توازنی میان بازدارندگی و مهار، فشار اقتصادی و گشودگی محتاطانه – در انتظار لحظهای برای تغییر که شاید نه از خارج، بلکه از دل خودِ نظام پدید آید.