سایه صیدال؛ زنی با اراده در برابر سرکوب

سایه صیدال؛ زنی با اراده در برابر سرکوب

مهوش (سایه) صیدال، دکترای حقوق بین‌الملل و زندانی سیاسی، از (۲۶ مه) در اعتراض به وضعیت زنان در بند زنان زندان اوین، اعتصاب غذا و دارو کرده است. او هدف خود را اعتراض به نقض گسترده حقوق زندانیان زن، از جمله محرومیت از ملاقات، تماس تلفنی و درمان پزشکی مناسب اعلام کرده است.

در تاریخ ۱۱ خرداد (۱ ژوئن)، او پس از وخامت حالش به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شد. پزشکان وجود کیست خونین در شکم او را تشخیص دادند، اما سایه صیدال همچنان از دریافت درمان امتناع می‌کند. او در نامه‌ای سرگشاده اعلام کرده که مسئولیت کامل وضعیت سلامتی‌اش را می‌پذیرد و مقامات جمهوری اسلامی را مسئول هر گونه آسیبی به خود می‌داند.

اختلال تغذیه؛ بازتابی از فشارهای روانی و اجتماعی

اختلالات خوردن مانند بی‌اشتهایی عصبی یا پرخوری عصبی، در سال‌های اخیر در میان زنان ایران رو به افزایش است. این اختلالات اغلب نتیجه فشارهای فرهنگی، اجتماعی و روانی هستند که زنان را مجبور به پیروی از الگوهای سخت‌گیرانه زیبایی، کنترل وزن و بدن‌شان می‌کنند.

زنان در تلاش برای کنترل اضطراب، افسردگی یا احساسات سرکوب‌شده، گاه به کنترل افراطی تغذیه یا امتناع از خوردن غذا پناه می‌برند. این رفتار می‌تواند به مشکلات جدی جسمی و روانی منجر شود و در برخی موارد، مانند آنچه امروز در مورد سایه صیدال می‌بینیم، به بحران‌های خطرناک سلامتی بیانجامد.

طبق آمار رسمی وزارت بهداشت ایران، حدود ۲۵ درصد از جمعیت کشور دچار نوعی اختلال روانی هستند و زنان سهم بیشتری از این آمار را تشکیل می‌دهند. از افسردگی و اضطراب گرفته تا اختلالات خوردن، زنان ایرانی بیشتر از مردان در معرض فشارهای روانی هستند؛ فشارهایی ناشی از تبعیض جنسیتی، فقر، محدودیت‌های اجتماعی و سرکوب‌های حکومتی.

تأثیر فضای سرکوبگرانه بر سلامت روان زنان

سایه صیدال در نامه‌اش، صراحتاً به ناکارآمدی سیستم درمانی در زندان اوین اشاره کرده است. او می‌نویسد که دسترسی به پزشک و پرستار عملاً ناممکن است و زندانیان زن از مراقبت پزشکی محروم‌اند. این توصیف، تنها یک مورد از سیاست‌های نظام‌مند جمهوری اسلامی برای فرسودن روان و جسم زنان زندانی است.

اختلالات تغذیه، چه آگاهانه و در قالب اعتصاب غذا و چه ناخودآگاه در واکنش به فشارهای روحی، یکی از مظاهر این سیاست‌های مخرب است. زنان در ایران نه تنها در سطح جامعه، بلکه حتی در هنگام بیماری و بحران‌های جسمی، با نابرابری و تبعیض روبرو هستند.

در زندان، این تبعیض به شکل شدیدتری بروز می‌کند. گزارش‌های متعددی از عدم دسترسی زنان زندانی به پزشک، دارو یا روان‌شناس حکایت دارد. در این شرایط، اختلالات تغذیه می‌تواند شکلی از اعتراض خاموش یا آخرین تلاش برای کنترل شرایطی باشد که در آن هیچ اختیاری برای فرد باقی نمانده است.

ضرورت حمایت روانی و مداخله بین‌المللی

پرونده سایه صیدال نشان می‌دهد که سلامت روانی زنان در ایران، به ویژه در زندان‌ها، تا چه حد در معرض خطر است. او نه تنها به دلیل باورهای سیاسی‌اش، بلکه به دلیل جنسیت‌اش، در معرض بی‌توجهی مضاعف قرار دارد.

در چنین شرایطی، نیاز به مداخلات بین‌المللی بیش از پیش احساس می‌شود. سازمان‌های حقوق بشری باید فشار خود بر جمهوری اسلامی را افزایش دهند تا دست‌کم حقوق اولیه زندانیان، از جمله دسترسی به درمان و خدمات روانی، رعایت شود.

در عین حال، جامعه مدنی ایران و نهادهای مستقل باید برنامه‌هایی برای حمایت روانی از زنان فراهم کنند، چه در زندان و چه در خارج از آن. آموزش عمومی درباره اختلالات خوردن، آگاهی‌بخشی درباره سلامت روان و شکستن تابوی این بیماری‌ها، گام‌هایی ضروری برای تغییر وضعیت موجود هستند.

ماجرای سایه صیدال تنها یک نمونه از ده‌ها، بلکه صدها زنی است که در ایران در سکوت رنج می‌کشند. اختلالات تغذیه در چنین شرایطی نه تنها یک بیماری، بلکه زبانِ خاموشِ اعتراض است. این اختلالات، بازتاب خشونت ساختاری‌ای هستند که بر جسم و روان زنان ایرانی سایه افکنده است.

در کشوری که سیاست، دین، و مردسالاری بر همه وجوه زندگی زنان سلطه دارد، سلامت روانی و جسمی آنان نیز قربانی می‌شود. صدای سایه صیدال، صدای زنانی است که در زندان‌های ایران تنها با بدن خود اعتراض می‌کنند، و هر لقمه‌ای که نمی‌خورند، فریادی خاموش علیه ستم است.

Related posts

خامنه‌ای پیشنهاد آمریکا را رد كرد

چگونه سالگرد درگذشت خمینی به یک ترند امنیتی تبدیل شد؟

اگر مذاکرات ایران و آمریکا شکست بخورد چه میشود؟