سالمندان در ایران با بحرانی بیسابقه روبهرو هستند. گزارشها نشان میدهد که دستکم (۴,۸۰۰) سالمند در سراسر کشور بهدلیل مشکلات اقتصادی و ناتوانی خانوادهها در تأمین هزینههای نگهداری، در خیابانها، بیمارستانها یا مراکز درمانی رها شدهاند. بسیاری از این سالمندان نه تنها از سرپناه محروماند، بلکه به دلیل نداشتن مدارک هویتی، از دریافت هرگونه کمک دولتی یا خدمات درمانی نیز بیبهره ماندهاند.
تورم و فقر؛ عواملی که خانوادهها را وادار به ترک والدین میکند
تورم افسارگسیخته که در سال گذشته از (۴۰٪) عبور کرده است، همراه با کاهش قدرت خرید و افزایش هزینههای درمان، فشار شدیدی بر خانوادههای ایرانی وارد کرده است. طبق آمارهای رسمی، بیش از (۶۰٪) جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی میکنند. در چنین شرایطی، بسیاری از خانوادهها که قادر به تأمین هزینههای نگهداری از والدین سالمند خود نیستند، ناچار به تصمیمهای تلخ و غیرانسانی مانند ترک یا سپردن آنها به مراکز درمانی و خیابانها شدهاند.
بازتاب یک تراژدی در ادبیات؛ وقتی مادر، فرزند خود را رها میکند
بحران سالمندان گمنام، یادآور داستان “مادر” اثر صادق چوبک است، که در آن زنی به دلیل فقر شدید، فرزندش را رها میکند. اما این تراژدی امروز در ایران وارونه شده است؛ فرزندانی که تحت فشار فقر و مشکلات اقتصادی، پدران و مادران خود را ترک میکنند. این بازتاب تلخ از وضعیت اجتماعی کشور، نشاندهنده فروپاشی پیوندهای خانوادگی تحت سایه بحران اقتصادی است.
مراکز نگهداری از سالمندان؛ ازدحام، کمبود بودجه و بیتوجهی دولت
با افزایش تعداد سالمندان بیسرپناه، مراکز نگهداری موجود با کمبود جدی ظرفیت و منابع مواجه شدهاند. بر اساس گزارشها، سهم بودجه اختصاصیافته به رفاه اجتماعی تنها (۰.۳٪) از کل بودجه کشور است؛ رقمی که برای پوشش نیازهای این قشر کافی نیست. در نتیجه، بسیاری از این مراکز نهتنها پذیرش افراد جدید را متوقف کردهاند، بلکه در تأمین نیازهای اولیه ساکنان خود نیز دچار مشکل شدهاند.
سالمندی در ایران؛ آغاز فراموشی و بیپناهی؟
با ادامه بحران اقتصادی و عدم اقدام جدی از سوی مسئولان، به نظر میرسد وضعیت سالمندان گمنام روزبهروز وخیمتر میشود. نسلی که روزگاری سازندگان این سرزمین بودند، اکنون در سایه فقر و بیتوجهی، روزهای آخر عمر خود را در خیابانها و بیمارستانها سپری میکنند. آیا دولت برای نجات این قشر آسیبپذیر اقدام خواهد کرد، یا سالمندی در ایران به معنای آغاز فراموشی و بیپناهی خواهد بود؟