در چارچوبی مداوم از خشونت سازمانیافته علیه بلوچها، نیروهای نظامی جمهوری اسلامی به بهانه مقابله با قاچاق سوخت، حملهای نظامی به ساکنان بندر کُلاهی در استان هرمزگان انجام دادند. اما آنچه رخ داد، فراتر از یک عملیات امنیتی ساده است؛ این حمله نمونهای آشکار از سیاست گرسنگیدادن و سرکوبی است که تهران علیه اقلیتهای به حاشیه راندهشده در پیش گرفته است
این یورش منجر به زخمیشدن و ایجاد رعب و وحشت میان مردم، از جمله کودکان، در منطقهای شد که پیشتر نیز با فقر شدید و نبود توسعه دستوپنجه نرم میکرد. شهادتهایی از علمای اهل سنت، از جمله مولوی عبدالحمید، عمق فاجعه را نمایان کردهاند؛ آنها تأکید کردهاند که دولت به جای ارائه راهحل برای بیکاری، با گلوله پاسخ میدهد.
این رویداد، استراتژیهای رژیم ایران را در نظامیسازی فضای داخلی به جای اصلاحات واقعی افشا میکند و زنگ خطری جدی درباره تشدید سرکوب قومی و منطقهای در غیاب نظارت بینالمللی است؛ آخرین نمونهاش، حمله نظامی به ساکنان بندر کُلاهی بود.