تضلیل افکار عمومی ایرانی از طریق رسانه‌ها و درام

تضلیل افکار عمومی ایرانی: سریال "اقازاده" یکی از ابزارهای آن

تضلیل افکار عمومی ایرانی از صفحه نمایش آغاز می‌شود، جایی که آثار درامی برای خدمت به پروژه سیاسی و ایدئولوژیک نظام مورد استفاده قرار می‌گیرند. سریال “اقازاده” نمونه‌ای آشکار از این استفاده است؛ جایی که فرزندان نخبگان حاکم را در تصویری بی‌عیب و نقص به نمایش می‌گذارند، به طوری که از واقعیت فاسد و فساد درون ساختارهای دولتی و سیاسی به‌طور کامل چشم‌پوشی می‌شود.

شخصیت‌های این اثر به‌عنوان الگوی پایبندی اخلاقی و ملی معرفی می‌شوند، در حالی که از پخش یا تولید هر اثر که به شکاف‌های طبقاتی یا فساد در طبقه حاکم اشاره داشته باشد، جلوگیری می‌شود، که این خود نشان‌دهنده یک سیاست نظارتی سختگیرانه در حوزه هنر و فرهنگ است.

اعداد عمق استراتژی تبلیغاتی را نشان می‌دهند

گزارش‌های معتبر نشان می‌دهند که:

  • ایران بیش از 1.1 میلیارد دلار سالانه در رسانه‌های عربی‌زبان سرمایه‌گذاری می‌کند، که این مبلغ از مجموع بودجه‌های برخی استان‌های محروم مانند سیستان و بلوچستان و خوزستان بیشتر است.
  • برای سال 2021، 2619 میلیارد تومان به سازمان صدا و سیما اختصاص یافت که نسبت به سال گذشته 35٪ افزایش داشته است، در حالی که کشور با بحران تورم و کاهش ارزش پول ملی مواجه است.
  • اتحادیه تلویزیون‌ها و رادیوهای ایرانی شبکه‌ای را با بیش از 210 مؤسسه رسانه‌ای در 35 کشور مدیریت می‌کند که هدف آن ترویج دیدگاه سیاسی جمهوری اسلامی تحت عنوان “مقاومت” است، در حالی که مسائل داخلی کشور به‌شدت تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد.

هم‌پیمانی رسانه و اطلاعات: تهدیدی جدی برای آزادی

صدا و سیما (IRIB) مستقیماً تحت نظارت دفتر رهبر قرار دارد و به‌عنوان یک شاخه امنیتی، مسئول نظارت بر افکار عمومی و انحراف آن از مسائل کلیدی است.

بر اساس گزارش‌های مؤسسه واشنگتن، هماهنگی بین صدا و سیما و وزارت اطلاعات تنها به نظارت محدود نمی‌شود، بلکه به مدیریت “لیست‌های سیاه” برای خبرنگاران و جلوگیری از پوشش هر رویداد مرتبط با نمادهای نظام می‌پردازد. این تداخل تهدیدی جدی برای آزادی بیان است و هرگونه تلاش برای ایجاد تنوع رسانه‌ای را سرکوب می‌کند.

تأثیرات روانی و ایجاد آگاهی کاذب: تضلیل افکار عمومی ایرانی

این سیاست رسانه‌ای منجر به ایجاد یک محیط ذهنی کاذب می‌شود که در آن مردم گمان می‌کنند نظام از مشروعیت مردمی گسترده‌ای برخوردار است، در حالی که واقعیت‌های اجتماعی در خیابان‌ها چیز دیگری را نشان می‌دهند.

مطالعه‌ای که توسط پژوهشگر مریم سادات زنجانی در دانشگاه علامه طباطبایی منتشر شده، نشان می‌دهد که 72% از جوانان ایرانی به رسانه‌های رسمی اعتماد ندارند، در حالی که 64% از آنها برای درک واقعیات کشور به رسانه‌های خارجی رجوع می‌کنند.

شهادت‌های داخلی: رسانه‌ای بدون صدای اقشار حاشیه‌ای

شهادت‌های روزنامه‌نگاران ایرانی سابق نشان می‌دهند که قواعد تحریریه به آنها اجازه نمی‌دهد از کلماتی همچون “اعتراض” یا “سرکوب” در گزارش‌هایشان استفاده کنند. آنها مجبورند مطالب را به‌گونه‌ای بازنویسی کنند که با زبان رسمی نظام هم‌خوانی داشته باشد فرزانه صادقی، روزنامه‌نگار ایرانی، در مصاحبه‌ای منتشر شده در وب‌سایت “ایران‌ویر” اظهار داشت که پس از امتناع از حذف بخشی از گزارشی در مورد فقر در حاشیه‌های تهران، از کار خود اخراج شد.

افشای ابزارهای تضلیل

تضلیل افکار عمومی ایرانی دیگر به اخبار سیاسی یا اقتصادی محدود نمی‌شود، بلکه از طریق سناریوهای درامی و مستندهایی با محتوای تبلیغاتی نیز صورت می‌گیرد.

مقابله با این سیستم نیازمند ارتقاء فرهنگ صحت‌سنجی در میان مردم است و باید تولید رسانه‌ای مستقل که واقعیت‌های جامعه ایران را بدون تحریف روایت کند، ترویج یابد.

Related posts

سرطان: چیست، انواع، علل و روش‌های درمان آن کدامند؟

درگذشت شیوا ارسطویی؛ صدایی معترض در ادبیات

روز شیراز؛ از بزک حکومتی تا حاشیه‌نشینی واقعی