در صحنهای باشکوه و سرشار از معانی نمادین، پیکر نویسنده ایرانی شیوا ارسطویی در ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ تشییع شد؛ جایی که زنان تابوت او را بدون حجاب اجباری بر دوش کشیدند؛ صحنهای خاموش اما پرطنین.
وداع با شیوا ارسطویی، نویسندهای پیشرو
این لحظه تنها بدرقهی یک چهرهی برجستهی ادبی نبود، بلکه تجلی زندهای از تداوم روح جنبش «زن، زندگی، آزادی» بود که پس از مرگ مهسا امینی در شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد. حمل تابوت توسط زنانی بدون حجاب، چالشی آشکار علیه محدودیتهای تحمیلشده و تأکیدی بر حق انتخاب و آزادی بیان آنان بود.
شیوا ارسطویی، متولد اردیبهشت ۱۳۴۰ و درگذشته در ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از صدایهای برجستهی ادبیات زنانه در ایران بهشمار میرفت. او نویسندهی هشت رمان و دو مجموعهی شعر و داستان بود و از امضاکنندگان بیانیهی «ما نویسندگانیم» در سال ۱۳۷۳ بود؛ بیانیهای که خواستار آزادی بیان و مخالفت با سانسور بود.
هنر، آخرین گلوله در برابر سرکوب
این صحنه یادآور موقعیتهای مشابهی است؛ از جمله تشییع هنرمند کُرد، فتانه ولیدی در مهر ۱۴۰۳ در سنندج، جایی که زنان تابوت او را بدون حجاب حمل کردند، یا تشییع شاعر احمدرضا احمدی در تیر ۱۴۰۲ که دخترش ماهور تابوت پدرش را بدون حجاب بر دوش گرفت، در چالشی آشکار با قوانین سرکوبگرانه.
تشییعجنازهها؛ بهانهای برای اعتراض
در نگاهی گستردهتر، این رویداد نشان میدهد که مراسم تشییع در ایران به فضایی برای اعتراض و بیان مخالفت بدل شده است؛ جایی که لحظات اندوه، به صحنهای برای تأکید بر کرامت و آزادی انسان تبدیل میشود.
تشییع شیوا ارسطویی تنها وداعی با یک نویسنده نبود، بلکه پیامی روشن بود که زنان ایران، حتی در غمانگیزترین لحظات، مبارزه برای حقوق خود را ادامه میدهند.