فهرست مطالب
در حالیکه دولت از پیشرفت در حوزهی سلامت سخن میگوید، واقعیت بیمارستانها چیز دیگری است. هزاران پرستار در سراسر کشور با دستمزدی ناچیز، ساعات طولانی کار و فشار روحی شدید دستوپنجه نرم میکنند.
روایت اخیر یک پرستار خوزستانی، که در ویدیویی گفته بود «با حقوق ۱۴ میلیون تومان چطور زندگی کنم؟» بار دیگر توجه افکار عمومی را به بحران پرستاران ایران جلب کرد.
او با صدایی خسته و بغضآلود گفت:
«من تغذیهی درستی ندارم، با ۱۳ تا ۱۴ میلیون تومان چطور زنده بمانم؟»
این جمله نه فقط درد یک نفر، بلکه فریاد یک نسل از پرستارانی است که با وجود تحمل بار سنگین نظام سلامت، خودشان به حاشیه رانده شدهاند.
چهرهی واقعی بحران پرستاران ایران
طبق آمار سازمان نظام پرستاری، ایران با کمبود حدود ۱۰۰ هزار پرستار مواجه است. در حالیکه بر اساس استاندارد جهانی، برای هر هزار نفر باید حداقل سه پرستار فعال وجود داشته باشد، این نسبت در ایران به زحمت به یک نفر میرسد.
در بیمارستانهای دولتی، بسیاری از پرستاران مجبورند در هر شیفت از بیش از ۲۰ بیمار مراقبت کنند — وضعیتی که هم سلامت بیماران را تهدید میکند و هم به فرسودگی شغلی پرستاران منجر میشود.
این فشار کاری طاقتفرسا، همراه با حقوق پایین و تبعیض ساختاری، موجب شده است که بحران پرستاران ایران از مرز هشدار عبور کند و به مرحلهی خطرناک مهاجرت گسترده برسد.
مهاجرت پرستاران؛ فرار از فقر و بیعدالتی
بر اساس گزارش اتحادیهی پرستاران، روند مهاجرت پرستاران ایرانی در پنج سال اخیر دو برابر شده است. کشورهای عربی حوزهی خلیج فارس و برخی کشورهای اروپایی مقصد اصلی آنان هستند.
دلیل اصلی این مهاجرت روشن است:
• دستمزد پرستار ایرانی در داخل کشور بین ۱۲ تا ۱۵ میلیون تومان در ماه است،
• در حالیکه همین پرستار در عمان یا آلمان تا ۱۰ برابر بیشتر درآمد دارد.
یکی از پرستاران مهاجر گفته بود:
«ما نه به خاطر پول، بلکه برای احترام رفتیم. در ایران ما را نادیده میگیرند، در حالیکه در خارج از کشور ارزش کاریمان را میدانند.»
این مهاجرتها ضربهی سنگینی به نظام درمانی کشور وارد کرده است. هر پرستاری که میرود، جای خالی او با چند نیروی تازهکار یا پیمانی پر میشود که تجربهی کافی ندارند. نتیجه، کاهش کیفیت خدمات درمانی و نارضایتی بیماران است.
به این ترتیب، بحران پرستاران ایران به شکلی مستقیم امنیت سلامت مردم را تهدید میکند.
فقر، خستگی و فراموشی
بسیاری از پرستاران میگویند که دیگر امیدی به تغییر ندارند. حقوق پایین، کار شبانهروزی، نوبتکاری بدون استراحت و بیتوجهی مسئولان، زندگی آنها را به مرز فروپاشی رسانده است.
پرستاری از خوزستان در گفتوگو با رسانهای محلی گفت:
«در دوران کرونا، ما شب و روز نداشتیم. جانمان را گذاشتیم، اما حالا حتی پاداش وعدهدادهشده را هم نگرفتیم. دولت فقط یادش میافتد ما وجود داریم وقتی بحران پیش میآید.»
این احساس بیعدالتی و فراموششدگی، قلب بحران پرستاران ایران است. پرستاران، که باید نماد آرامش بیماران باشند، خودشان به یکی از نگرانترین اقشار جامعه بدل شدهاند.
پیامدهای اجتماعی بحران پرستاران ایران
کارشناسان حوزهی سلامت هشدار دادهاند که اگر وضعیت فعلی ادامه یابد، تا سال ۲۰۳۰ سیستم درمانی ایران با کمبود شدید نیرو مواجه خواهد شد.
افزایش مهاجرت، کاهش انگیزهی شغلی، و خستگی مزمن پرستاران در نهایت کیفیت خدمات درمانی را پایین میآورد و باعث میشود بیماران بیش از پیش در معرض خطاهای پزشکی قرار گیرند.
از سوی دیگر، نبود امنیت شغلی موجب رشد پدیدهی «پرستاران پیمانی» شده است؛ نیروهایی که با قراردادهای موقت، بدون بیمهی کامل و با دستمزدی بسیار کمتر از همکاران رسمی کار میکنند. این وضعیت باعث تعمیق شکاف طبقاتی در محیط کار و افزایش نارضایتی عمومی میشود.
بحران پرستاران ایران دیگر تنها یک مسئلهی صنفی نیست؛ بلکه تهدیدی برای کل نظام سلامت کشور است.
وقتی پرستار، که محور مراقبت از جان بیماران است، در فقر، خستگی و ناامیدی زندگی کند، نمیتوان از سلامت عمومی انتظار پایداری داشت.
پرستاران ایرانی امروز نه فقط خواستار افزایش حقوق، بلکه خواستار احترام، امنیت شغلی و دیدهشدن هستند.
تا زمانی که دولت به جای شعار، به اقدامات واقعی دست نزند، این بحران ادامه خواهد داشت و بیمارستانها به سکوتی سرد و پر از کمبود فرو خواهند رفت.
مطالعه بيشتر : چگونه فعال شدن سازوکار ماشه، بیکاری زنان را تشدید میکند؟
بحران پرستاران ایران فریادیست که از عمق بیمارستانها برمیخیزد — فریادی برای عدالت، برای کرامت انسانی، و برای نجات جان کسانی که همیشه در خط مقدم سلامت ایستادهاند.