انفجار اصفهان که صبح سهشنبه در واحد صنعتی “آوا نار پارسیان” رخ داد، بار دیگر پیوند عمیق میان ساختار صنعتی ایران و نهادهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی، بهویژه شورای عالی امنیت ملی و سپاه پاسداران را نمایان کرد. در این انفجار، بنا بر اطلاعیه رسمی مدیریت بحران استان اصفهان، یک نفر جان باخت و دو نفر دیگر دچار سوختگی شدید شدند.
این واحد صنعتی که محل وقوع انفجار بود، در زمینه تولید باروت و مواد منفجره فعالیت دارد و بهطور رسمی تحت نظارت شورای عالی امنیت ملی قرار دارد. این موضوع نشاندهنده ماهیت نظامی این سایت است که در منطقه میمه در شمال استان اصفهان واقع شده. نکته نگرانکننده دیگر اینکه دامون بهشتنژاد، مدیر این واحد، همزمان رئیس هیئت مدیره شرکت “نارگستر سپاهان” نیز هست؛ شرکتی که در خرداد ۱۴۰۰ نیز شاهد انفجاری مشابه بود و روزنامه گاردین در آن زمان از ارتباط مستقیم آن با تولید پهپادهای نظامی ایران پرده برداشت.
انفجار اصفهان… زنجیرهای نگرانکننده و سانسور هدفمند
نمیتوان نادیده گرفت که انفجار اصفهان تنها چهار روز پس از انفجار شدید دیگری در بندرعباس رخ داده است؛ انفجاری که در روز ششم اردیبهشت در بندر رجایی به وقوع پیوست و باعث شکسته شدن شیشهها در شعاع بیش از ۵۰ کیلومتری شد. این شدت انفجار حاکی از نوع مواد ذخیرهشده در محل است.
در هر دو حادثه، هیچ تصویری از محل حادثه منتشر نشده است؛ رویهای که حکومت جمهوری اسلامی در قبال سایتهای امنیتی یا صنعتی حساس همواره دنبال میکند. این سیاست سانسور مانع از هرگونه تحقیق مستقل میشود و زمینهساز گسترش شایعات و گمانهزنیها درباره دخالت خارجی یا بیکفایتی داخلی است.
استمرار بیتوجهی به استانداردهای ایمنی
شواهد نشان میدهد که علت حادثه، نبود استانداردهای ایمنی جدی بوده است؛ خصوصاً با توجه به اینکه این واحد در زمینه تولید، توزیع، واردات و صادرات مواد منفجره فعالیت دارد. طبق اسناد رسمی، شرکت “آوا نار پارسیان” مسئولیت کار با انواع مواد منفجره صنعتی و تجاری را برعهده دارد، و هرگونه نقص در سیستمهای ذخیرهسازی یا بهرهبرداری میتواند فاجعهآمیز باشد.
بر اساس گزارش نهادهای حقوق بشری، طی پنج سال گذشته، بیش از ۳۱ حادثه انفجار یا آتشسوزی در سایتهای صنعتی یا نظامی ایران رخ داده که منجر به کشته شدن دستکم ۵۸ نفر و مجروح شدن بیش از ۱۷۰ نفر شده است. این آمار نشان میدهد که چنین وقایعی تصادفی نیستند، بلکه بخشی از یک بحران ساختاری مداوم هستند.
ارتباط پیچیده میان صنایع نظامی و نهادهای امنیتی
آنچه انفجار اصفهان را نگرانکنندهتر میکند، زمینه امنیتی آن است؛ گزارشها حاکی از آن است که تصمیمگیریهای این واحد صنعتی تحت نظارت “سازمان حفاظت اطلاعات مدیریت اسلحه و مهمات” صورت میگیرد؛ نهادی امنیتی که مسئول حفاظت از اطلاعات صنایع نظامی است. چنین ارتباطی باعث میشود این واحدها از نظارت عمومی و مدنی خارج شوند، و همین امر بخشی از دلیل وقوع مکرر این حوادث است.
در همین راستا، نمیتوان نقش کارخانههای مرتبط با تولید پهپادهای نظامی را نادیده گرفت؛ صنایعی که به یکی از ابزارهای راهبردی سیاست خارجی جمهوری اسلامی بدل شدهاند، بهویژه در پشتیبانی از گروههای شبهنظامی مانند حزبالله، حوثیها و حماس.
ضرورت تحقیق بینالمللی شفاف
انفجار اصفهان باید زنگ خطری جدی باشد؛ نه فقط برای مردم ایران که بهای سوء مدیریت و فساد ساختاری را میپردازند، بلکه برای جامعه جهانی. در غیاب شفافیت و جلوگیری از گزارشگری مستقل، لازم است نهادهای حقوق بشری و سازمانهای بینالمللی خواستار انجام تحقیقاتی بیطرفانه و شفاف درباره این حادثه شوند؛ بهویژه با در نظر گرفتن احتمال وجود ابعاد نظامی یا هستهای در این واحدها.
در پایان، باید گفت که انفجار اصفهان صرفاً یک حادثه نیست، بلکه نماد دیگری از روند رو به افول امنیت و صنعت در ایران است. ادامه سکوت و سانسور از سوی مقامات، نه تنها جان کارگران را تهدید میکند، بلکه ضعف ساختاری و سیاستهای ماجراجویانه و پرهزینه جمهوری اسلامی را بهروشنی آشکار میسازد.