در جهانی که توسط تفرقههای مذهبی و درگیریهای منطقهای پاره شده است، انسان خود را در مقابل اتحادیهای غیرمنتظرهای مییابد که فراتر از مرزهای عقیدتی و قومی میروند. یکی از بارزترین این اتحادیها، رابطه میان جماعت اخوان المسلمین و جمهوری اسلامی ایران است که تاریخ طولانی از تعاملات سیاسی و هماهنگیهای استراتژیک را در خود جای داده است.
آغاز رابطه: اتحادیه پس از انقلاب اسلامی ایران 1979
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال 1979، جماعت اخوان المسلمین استقبال علنی از آن کرد و آن را “مدلی موفق” برای برپایی دولت اسلامی میدانستند، هرچند تفاوتهای دینی موجود بود. بسیاری از رهبران اخوان، از جمله یوسف قرضاوی و فتحی یکن، در دهه 1980 به تهران سفر کرده و مدل انقلاب اسلامی ایران را تحسین کردند.
هماهنگی سیاسی در مسائل منطقهای
در دهه 1990، هماهنگیهای غیرمستقیم میان تهران و جماعت اخوان به ویژه در حمایت از جنبشهای اسلام سیاسی در فلسطین، مانند حماس، که از شاخههای اخوان به شمار میآید، صورت گرفت. این جنبش حمایتهای مالی و نظامی از ایران دریافت کرد، علیرغم تفاوتهای مذهبی.
حمایت مستقیم ایران از گروههای وابسته به اخوان
بر اساس گزارشهای اطلاعاتی و منابع دیپلماتیک فاششده، ایران حمایت مالی و تکنولوژیکی از چندین شاخه اخوان در منطقه انجام داد، از جمله در سودان در دوران عمر البشیر و در یمن از طریق حزب اصلاح، و همچنین ملاقاتهایی بین مقامات سپاه پاسداران و رهبران اخوان در آنکارا و بیروت برگزار شد.
پس از بهار عربی: تقارب تاکتیکی و اتحاد اضطراری
با افزایش اعتراضات در کشورهای عربی در سال 2011، ایران و اخوان خود را در جبههای واحد برای سرنگونی حکومتهای حامی غرب یافتند. تهران حمایت علنی از تجربه اخوان در مصر در دوران محمد مرسی نشان داد و هیئتهای رسمی برای تقویت روابط میان دو کشور به مصر فرستاده شد.
تنشها و اختلافات: سوریه به عنوان نقطه عطف
اختلافات آشکار در بحران سوریه بروز کرد، جایی که ایران به طور کامل از حکومت بشار اسد حمایت کرد و در عین حال جماعت اخوان از انقلاب علیه رژیم حمایت میکرد. این امر به کاهش روابط میان دو طرف انجامید، اما منجر به قطع کامل آنها نشد و همکاری در مسائل دیگر ادامه یافت
دوگانگی مواضع: دشمنی علنی و هماهنگی پنهانی
با وجود گاه و بیگاه مواضع خصمانه از سوی برخی رهبران سلفی که هم اخوان و هم ایران را مورد حمله قرار میدهند، کانالهای ارتباطی پنهانی همچنان برقرار بود و ایران به پناه دادن به برخی از رهبران اخوانی که از کشورهایشان تحت تعقیب بودند ادامه داد و عبور آنها را به کشورهای همپیمان تسهیل کرد.