در پرتو مذاکرات اخیر درباره «بررسی امکان بازگشت به توافق هستهای با ایران»، پرسشهای سیاسی و راهبردی دوباره در مورد آینده برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که در سال ۲۰۱۵ امضا شد و سپس در سال ۲۰۱۸ توسط خود ترامپ لغو گردید، مطرح شدهاند؛ اقدامی که موازنه روابط بینالمللی را بر هم زد.
ریشههای بحران توافق هستهای با ایران
توافق هستهای با ایران گامی بزرگ در جهت کاهش تنش میان تهران و واشنگتن بود، اما خروج دولت ترامپ از آن به بهانههایی مانند «نواقص ساختاری توافق» و «رفتار خصمانه منطقهای ایران» انجام شد، همانگونه که وزارت خارجه آمریکا در بیانیهای در سال ۲۰۱۸ اعلام کرده بود.
تناقض یا بازنگری سیاسی؟
ترامپ در مصاحبهای با شبکه فاکس نیوز در آوریل ۲۰۲۵ گفت: «بازنگری در توافق هستهای را منتفی نمیدانم اگر در راستای منافع آمریکا باشد… اما با شروط جدیدی که تضمین کند ایران هرگز به سلاح هستهای دست نیابد.»
این اظهارنظر بهعنوان تلاشی برای جلب نظر جریان واقعگرای دیپلماسی در آمریکا تفسیر شده است، بهویژه در شرایطی که تنشها در خاورمیانه افزایش یافته و برخی آن را ناشی از بحران مذاکرات در غزه میدانند.
چه چیزی از سال ۲۰۱۵ تغییر کرده است؟
گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مارس ۲۰۲۵ تأیید کردهاند که ایران اورانیوم را تا سطح ۶۰ درصد غنیسازی میکند، که از نظر فنی آن را به سطح تولید سلاح هستهای نزدیک میسازد.
همچنین ایران روابط نظامی خود با روسیه را گسترش داده و توافقات راهبردی بسیار مهمی با چین امضا کرده است.
آیا تهران آماده بازگشت است؟
سخنگوی وزارت خارجه ایران در اظهاراتی در فوریه ۲۰۲۵ گفت: «ایران با بازگشت به توافق هستهای مخالفتی ندارد، اما به شرط آنکه تحریمها بهصورت واقعی و نه با وعدههای توخالی برداشته شوند.»
بر این اساس، به نظر میرسد هر دو طرف آمادگی اولیه برای بررسی موضوع با نگاهی عمیقتر و استراتژیکتر دارند.
با وجود اظهارات ترامپ، بازگشت به توافق هستهای با ایران تنها یک تصمیم فردی نیست، بلکه فرآیندی پیچیده است که تحت تأثیر موازنههای سیاسی، شکافهای درون نظام ایران، فضای پرتنش منطقهای و منافع عالیه دو کشور قرار دارد.
با این حال، اگر شواهد آینده نشان دهد که ترامپ در گفتههای خود جدی است، ممکن است شاهد بازگشت مشروط به توافق باشیم – یا حتی تولد توافقی جدید با ماهیتی متفاوت، مگر آنکه منطق سیاست مغلوب تشدید درگیریها گردد.